سوال این است که آیا مسی و رونالدو قادرند در لیگ برتر یا کالچو و یا در بوندس لیگا به این تعداد گل برسند؟به نظر جواب منصفانه «نه» باشد، چون لالیگا در اصل لیگی دوتیمه است
با توجه به اتفاق نظر صاحبنظران در انتخاب مسی و دلبوسکه، مناقشه در این انتخابها دور از منطق جلوه میکند، اما آیا نمیتوان در معیارهای اصلی برای این انتخابها هم مناقشه کرد؟
از شش کاندیدای اصلی برای بهترین بازیکن و مربی سال، پنج تن در لالیگا فعالیت داشتند و فقط انتخاب دلبوسکه ناشی از دو قهرمانی متوالی در جام جهانی و جام ملتها بود. سه نامزد بهترین بازیکن در دو تیم بارسا و رئال بازی میکنند. بارسا و رئال در سال گذشته در لیگ قهرمانان حذف شدند، بارسا قهرمان جام حذفی و رئال قهرمان لیگ اسپانیا شد. اینیستا نامزدیاش منشا دوگانه درخشش در بارسا و تیم ملی اسپانیا را داشت ولی معیار اصلی انتخاب مسی و رونالدو ناشی از میزان گلهای زده در طول سال گذشته بود که نزدیک به 90 درصد آنها در مسابقات لیگ اسپانیا به ثمر رسیده بود.
سوال این است که آیا مسی و رونالدو قادرند در لیگ برتر یا کالچو و یا در بوندس لیگا به این تعداد گل برسند؟ فکر میکنم جواب منصفانه «نه» باشد، چون لالیگا در اصل لیگی دوتیمه است و در دو دهه اخیر بهندرت این قاعده بر هم خورده است و ۱۸ تیم بعدی نقش جور شدن جنس برای تکمیل تعداد باشگاهها را بازی میکنند.
حتی نتایج امسال اتلتیکو مادرید و فاصله امتیازیاش با رئال در این فصل، بیش از آن که ناشی از قدرت اتلتیکو باشد مربوط به تغییراتی است که مورینیو در سبک رئال ایجاد کرده که جا افتادن آن نیاز به زمان دارد و هم اینکه این تغییرات با مقاومت برخی بازیکنان رئال روبهرو شده که کاسیاس اولین قربانی آن بود. شکستهای پرتعداد امسال ناشی از همین تغییرات اساسی در سبک رئال برای مقابله برابر با بارسا در آینده نهچندان دور است که توضیح جداگانه میطلبد. لذا با توجه به روال حاکم بر لالیگا میتوان با برگزاری چند بازی بین بارسا و رئال قهرمان لیگ را پیشاپیش تعیین کرد و بیجهت سایر تیمها را زحمت نداد.
چنانچه به نظر میرسد، معیار اصلی عملکرد بازیکن در طول سال هم بستگی به تعداد گلهای زده دارد. همچنان که در مورد مسی بر ۹۱ گل زده او و شکستن رکورد گرد مولر بیشتر از همه تاکید میشد و لذا آیا اینکه این تعداد گل در کدام لیگ و با کدام اعتبار به دست آمده جای مناقشه ندارد؟ و آیا عدم لحاظ اعتبار لیگ سبب نمیشود حق بازیکنانی نظیر فانپرسی و.... در لیگهای سخت ضایع شود؟
به عنوان مثال نظری به آخرین بازی بارسا مقابل اسپانیول میافکنیم. بارسا 30 دقیقه نشده ۴ گل به اسپانیول زد و بیش از ۶۰ دقیقه بقیه بازی را به اداره بازی پرداخت که قبلا هم در نقدی به سبک بارسا به آن پرداخته بودیم که بیش از آن که نقد بر کارآمدی این سبک باشد به سبب کاهش جذابیت بازی فوتبال و نقدی بر تاکتیک اصلی این سبک مبتنی بر تصاحب و حفظ مالکیت توپ در خدمت هدفهای ثانوی بود. این سبک بیننده را که منتظر اتفاقات پیشبینی نشده در بازی است ناامید میکند. تاکتیک تصاحب و حفظ مالکیت توپ در کاربرد دوگانه ایجاد موقیت گل و هدف فرعی اداره بازی به کار گرفته میشود.
در همین بازی اگر بارسا هدف اصلی را پی میگرفت با توجه به ضعف مفرط حریف نتیجهای حاصل میشد که بازی یکطرفه را تداعی میکرد و واقعیت رقابت نابرابر در لیگ اسپانیا را بیشتر عیان میکرد. لذا دو تیم قدرتمند بارسا و رئال بعد از کسب نتیجه برای حفظ ظاهر هم شده هوای حریفان را دارند که این نکته در بازی بارسا نمود بیشتری دارد و با روح فوتبال که رقابت در شرایط برابر را ایجاب میکند، بیگانه است.
لذا بد نخواهد بود که علاوه بر معیار تعداد گلهای زده، اعتبار لیگها را هم به نوعی در انتخابها لحاظ کرد.