هیچ کس توهینهای شدید رویکین به مربی سابق تیم ملی ایرلند مک کارتی را فراموش نکرده است. روی کین هرچه دلش خواست به مک کارتی گفت و حتی مدعی شد ایرلندی هم نیست و یک انگلیسی کثیف است!
اینکه چنین شیوه برخوردی درنوع خودش یک تاکتیک است، مشخص نیست. مربیان و بازیکنان از دیرباز نوعی رابطه نفرت و عشق، پدر و فرزند و معلم و شاگرد را داشتهاند. آنها تا زمانی که یک اشتباه یا یک تاخیر درتمرین رخ ندهد در توافق کامل پیش میروند و آن گاه جهنم آغاز میشود. فوتبال ثابت کرده در داخل تیمهای باشگاهی خشونت بیشتری نسبت به محیط خارج از آنها وجود دارد. دریک تیم فوتبال بازیکنانی وجود دارند که شاید هر روز دریک محوطه بیست متری درکنار هم تمرین میکنند، ولی حتی یک کلمه با هم حرف نمیزنند. سنت حاکم دراین ورزش این است که در رختکن همیشه بسته بماند و هر دعوا یا جروبحثی که بین اعضای تیم رخ میدهد، همان جا بماند و به بیرون درز نکند.
اما تنها در 35 درصد موارد چنین اتفاقی میافتد. دعوای چند روز پیش مانچینی و بالوتلی که دست به یقه شدند و با دخالت دیگران از هم جدا شدند، نمونه آشکار این ادعاست. درفوتبال لزوما رابطه صمیمانه ای بین مربی و بازیکن نباید حاکم باشد. تنها منافع دوطرف در این ورزش مهم است. به عنوان مثال فن باستن با ساکی حرف نمیزد.
میلان در همان سالهای حضور او و ساکی به بیشترین افتخارات ممکن رسید. مورینیو از ماهها پیش با کاسیاس حرف نمیزند. کاپلو هرگز مونته لا را دوست نداشت و گواردیولا و ایبراهیموویچ هم هیچ موقع حرف یکدیگر را نفهمیدند. وقتی زلاتان از این تیم رفت، حرفهای تندی برای او داشت و حتی پس از ترک میلان از آلگری هم بد گفت. حتی اکنون که پراندلی درمورد دعوت کردن مجدد کاسانو به تیم ملی تردید دارد، از گوشه وکنار خبررسیده این کاسانو بوده که ابتدا درمورد پراندلی شک وتردیدهایی را مطرح کرده بود.
مارسلو بیلسا اگر میتوانست بیگمان بلایی سر یورنته درمی آورد که به خاطر لجبازی و تمایل به جدایی از این تیم، بیلبائو را در شرایط سختی قرار داده است. بکام از سرالکس فرگوسن لنگه کفش خورد و دی کانیو چندی پیش به فودرینگام دروازه بان تیمش گفت که بدترین سنگربان جهان است و او هم جواب داد برای اینکه مربیاش دی کانیو است! چیوو در جریان یکی از بازیهای اینتر نزد بنیتس رفت و به او گفت:" چطور تحمل میکنی که یک نفر این قدر بد دفاع کند؟ احمقی؟»
اشاره او به اتوئو بود که به تیم درکاردفاعی کمک نمیکرد. پانوچی مدعی شده بود اسپالتی مشکل شخصیتی داشت.تاریبو وست هم پیراهن عرق کرده اش را در نخستین بازی پس از پایان عصر سیمونی به صورت لوچسکو پرتاب کرد و راوانلی به لیپی فحش بدی داد.
زانتی هم وقتی هاجسون او را در پایان وقتهای اضافی دیدار برگشت ناسزا گفت. شالکه از زمین بیرون آورد، میخواست مربی ولزی را بکشد. آنلکا تقریبا کل تیم فرانسه را درآفریقای جنوبی علیه دومنک به شورش وا داشت. به طور متوسط در هرتیمی درهرسطحی که قرارداشته باشد، حداقل بیست بار درسال جروبحثها و درگیری هایی ازاین قبیل رخ میدهند و هیچکس درجریان این اتفاقها قرار نمیگیرد، برای اینکه هیچ دوربین و خبرنگاری حاضر نبوده آنها را ثبت وضبط کند. اما در مورد دلیو روسی و لیاجیچ، این مربی بود که به سمت بازیکنش که به او بد وبیراه گفته بود، حمله ور شد.
اینتزاگی هم یک بار که مربی او را روی نیمکت نگه داشته بود، پس از گشودن دروازه حریف خطاب به او گفت: «این گل برای تو بود، عوضی!» همین جمله را آموروزو خطاب به آنچلوتی در سال 1999 در جریان دیدار سمپدوریا و یوونتوس به زبان آورد. تعویضهای نابهنگام بازیکنان هم اغلب دلیلی برای این بحثها بوده اند. شوچنکو درسال 2006 به آنچلوتی گفت: «این چه تعویض مسخره ای بود که تو کردی؟» و درجام جهانی 1994 روبرتو باجو وقتی پس از ده نفره شدن ایتالیا تابلوی تعویض خود را برابر نروژ دید، خطاب به نیمکت نشینان ایتالیا جمله: «این طرف دیوانه است؟» را زمزمه کرد که از نگاه هیچکس دور نماند.