۱) چه فضای خوبی ساخته بود آن برد شش گله که هم غرور را به پرسپولیسیها برگردانده بود هم با فوتبالی خوب میشد امیدوار شد این تیم از هم گسیخته در آغاز راهی نو امیدوارانه گام برمیدارد برای ۱۸ قدم بعدی و حتی نزدیک شدن به بالانشینهایی که خوب میدانیم دستنیافتنی نیستند.
برد ششگله مقابل ملوان اما یک ویژگی مهم داشت که به انواع مختلف ریشهیابی و تحلیل شد. اتفاق ویژه و خوب همان بهتر شدن تیم پرسپولیس و فوتبالش بود که هر کس به فراخور آنچه میدید تعبیری از این تغییر عمده و امیدوارکننده داشت به طوری که گروهی رهایی بازیکنان از زندان تفکرات پیر ژوزه و برخی حضور یحیی گلمحمدی و تغییراتش را عامل آن میدانستند.
این دلایل میتوانست زیرشاخههایی هم داشته باشد مثل اینکه بازیکنانی که حاضر نبودند برای مانوئل با جان و دل بازی کنند برای یحیی سرشان را هم جلوی توپ میگذاشتند و برای بیرون کشیدن تیم از منجلاب راضی به هر جور فداکاریای بودند.
با این حال برد هیجانانگیز و رشکبرانگیز پرسپولیس در جام حذفی به لحاظ فنی هم تحلیل شد و پیشبینی میشد با اتکا به پشتوانه و پتانسیل تیم، مصاف با نفت آبادان همان آوردگاهی باشد که پرسپولیس را به حضور در پلههای بالاتر امیدوارخواهد کرد.
۲) بازی که شروع شد پرسپولیس، زلزله بود تا مزدک میرزایی خیلی زود از تیم دهه ۶۰ یاد کند. زلزله جواب داده بود و طی ۹ دقیقه ۲ گل به ثمر رسید تا از همان دقیقه هواداران از روی سکوها طالب یک ششگله دیگر باشند اما وقتی انگیزهای برای خودنمایی مجدد نباشد و این انگیزه نه از طریق تغییرات و نه با فریاد به بازیکنان تزریق نشود چطور میتوان انتظار داشت حتی همان برد دو بر صفر و کسب تمام امتیازات بازی میسر شود؟
پرسپولیس از دقیقه ۹ به طرز عجیبی افتاد و این اتفاق به نوعی باورنکردنی به نظر میرسید. ظاهرا دستوری از سوی نیمکت در جهت عقبنشینی صادر نشده بود اما انگار ذهنیت بازیکنان همین بود که برد دو گله حفظ شود؛ از دقیقه ۹ تا ۹۰، اما این لازمه تغییراتی بود که هرگز رخ نداد.
به تغییرات هم میرسیم اما حرف اولمان ذهنیتی است که هنوز برای تغییرش در تیم پرسپولیس کار خاصی انجام نشده است. پرسپولیس با دو گل عقب مینشیند و یحیی گلمحمدی که همواره تیمش را با دست جلو میکشد -و این تصویری است تکراری از او در قاب تلویزیون- برای این کار اصراری ندارد. به زعم او کنترل مسابقه بهترین اتفاق ممکن است تا سه امتیاز حاصل شود و گام اول همراه با موفقیت باشد اما تیمی که درصدد حفظ نتیجه باشد با تغییراتی ویژه و گام به گام برای رسیدن به هدف جلو میرود. این تغییرات میتواند شامل تغییر سیستم و تغییر نفرات باشد و البته با نقشه و تدبیر و القای آن به بازیکنان انجام شود. همچنین لازمه به هدف رساندن این نقشه شناخت دقیق و کافی از نیروهای خودی و حریف است اما انگار این مهم نزد یحیی گلمحمدی وجود نداشت یا حداقل اینکه در آن لحظه خاص به سبب فقدان یک دستیار آگاه به ذهنش نرسید.
۳) پرسپولیس از دقیه ۹ به بعد میشود همان تیم بیدستوپای تمام این دو سه سال اخیر. انگار که نه یحیایی در کار است نه چیزی عوض شده. تیم حال و حوصله حمله- یا بهتر بگوییم نقشهای برای حمله- ندارد و در فاز تهاجمی به یکباره فلج میشود. این ازکار افتادگی و عقبنشینی بیدلیل، کاری میکند تا تیم خسته نفت آبادان کمکم جلو بیاید و در زمین پرسپولیس میدانداری کند. اینجا و در همان نیمه نخست میتوان حق را به پرسپولیس داد؛ بالاخره این پرسپولیس تازه ترمیم شده نمیتواند مثل بارسا یا هر تیم بزرگ دیگری همواره حمله کند و برای دقایقی طولانی خوب باشد اما بد بودن در تمام آن ۳۶ دقیقه بعد از گل تا سوت پایان کمکم نگرانکننده میشود.
با شروع نیمه دوم میتوان از مربی جوانی مثل گلمحمدی که میتواند جسارت را به پرسپولیس هدیه کند انتظار تغییر داشت. میتوان هر یک از ۴ هافبک میانی که پراشتباه و ضعیف کار میکنند را بیرون آورد و با تغییر سیستم جان دوبارهای به کالبد تیم دمید اما ظاهرا گلمحمدی ناپختهتر یا خوشخیالتر از این حرفهاست که دنبال تغییرات و بهتر شدن تیمش باشد. حتی از جانب فردی مثل کریم باقری -که بعد از بازی به تغییرات اشتباه یحیی معترف شده- کمک فکری به یحیی نمیرسد.
۴) نیمه دوم که شروع میشود پرسپولیس همان تیم خستهکننده و بیدستوپای ۳۶ دقیقه نیمه اول است و تنها موقعیتهایی جرقهای حاصل میشود که نه به سبب پردامنه بودن حملات تیم و قدرت مجموعه در فاز حمله بلکه به خاطر هوش بازیکنانی مثل کریمی یا جایگیریهای خوب انصاریفرد به وجود میآید.
در این میان شاید یک گل دیگر مثلا با ضربه پنالتی یا ضربه ایستگاهی تیم را از این وضعیت بیرون بیاورد اما با ادامه نمایش ضعیف هر چهار هافبک تیم و عقب کشیدن بازیکنان بعد از یکی دو تهدید جدی بالاخره دروازه نیلسون باز میشود. این گل میتواند در نقش یک هشداردهنده جدی یحیی گلمحمدی را از خواب بیدار کند اما اولین تغییر او که خیلی دیر انجام شده به جای تغییر یک هافبک با هافبک دیگر بیرون آوردن یک مهاجم و فرستادن هافبکی به میانه میدان است که باز هم تیم را عقب نگه میدارد.
در واقع این تغییر یحیی نیز در راستای کنترل مسابقه -و نه تغییر نتیجه و بهتر شدن آن به سود خودی- رخ میدهد اما این احتیاط با توجه به ناکارآمدی سایر هافبکها نتیجهای در بر ندارد.
۵) با ادامه نمایش ضعیف کریمی، مهدویکیا جای او را میگیرد و شاید میشود انتظار داشت در همان دقایق یا حتی زودتر مهدویکیا و غلامرضا رضایی برای تغییر جریان بازی به میدان بیایند اما از ورود مهاجم که خبری نیست و تغییر دوم در خط هافبک حول و حوش دقیقه ۷۰ صورت میگیرد؛ البته که این تغییر به سببب عقب بازی کردن تیم به نتیجهای در فاز حمله منجر نمیشود.
در واقع با آشنایی از خصوصیات مهدی مهدویکیا و تغییر پستش در نیمفصل اول حضور او در پست هافبک راست حاصلی به همراه ندارد. در تمام دقایق بازی بعد از گل اول نفت تا گل دوم این تیم پرسپولیس کماکان در فاز حمله ضعیف و بیدستوپا است چرا که انصاریفرد تنها که بعضا در نیمه زمین حریف هم یار سرخپوشی کنار خود نمیبیند پشتوانهای برای حمله ندارد و دو سه باری هم که در موقعیت گل قرار میگیرد با بدشانسی به گل نمیرسد.
دقیقه ۸۳ پرسپولیس گل دوم را هم دریافت میکند تا بالاخره گلمحمدی یک تغییر در جهت بهتر شدن فاز حمله بدهد اما نه زمانی باقی مانده و نه تیم او آنقدر خوب سازماندهی شده که بتواند در اندک دقایق باقیمانده با حفظ فشار بر روی دروازه تیم حریف به خواستهاش برسد.
۶) پرسپولیس به راحتی هر چه تمامتر و با یک نمایش ضعیف مقابل یکی از ضعیفترین خطوط دفاع لیگ به همان دو گل نیمه اول بسنده میکند چراکه فشاری در کار نبوده تا به گلهای بیشتر برسد و هیچ تغییر مثبتی در این جهت و بهتر شدن تیم در فاز حمله و ساختن موقعیتهای پیاپی گل صورت نگرفته است. حاصل تمام این ناکارآمدیها تنها یک امتیاز است که تیم را یک پله پایین میاندازد. این بازی ظاهرا مساوی شده اما مشخص است که یحیی گلمحمدی به خاطر اشتباهاتش در نوع تغییرات در طول بازی بازنده اصلی مسابقه به حساب میآید. این را حتی گزارشگر تلویزیونی مسابقه به سادهترین شکل ممکن بازگو میکند؛ گلمحمدی نیمه مربیان را باخته هر چند در حقیقت او از همان دقیقه ۹ شکست خورد چرا که نه نقشه دقیقی برای حفظ آن دو گل داشت و نه جسارت و دانش لازم برای بهتر کردن نتیجه و ثبت یک برد پرگل و روحیهبخش!