چهارگانه رفت و برگشت عابدینی:قهرمان مردم رشت یا استاد پنهان‌کاری؟

مروری بر حضور 4 باره امیرعابدینی در برنامه شب گذشته نود

برنامه این هفته نود هم به مانند همیشه خالی از جنجال و حاشیه نبود.عادل که دوست دارد همیشه در برنامه اش یک آس حاشیه از فوتبال ایران رو کند ابتدا عابدینی را به خاطر ابلاغ محکومیت دو جلسه بدون تماشاگر برگزار شدن مسابقات داماش بر روی خط آورد. 

عابدینی در نقش یک قهرمان! 

عابدینی که پیش از آن در مصاحبه با گل اعلام کرده بود که زیر بار این حکم نخواهد رفت و درهای ورزشگاه را روز بازی باز خواهد کرد، این بار هم با شدت بیشتر شخص حسن زاده و فدراسیون فوتبال را زیر سوال برد و صدور چنین احکامی را غرض ورزانه دانست. فردوسی پور هم با اشاره به مصاحبه عابدینی با گل، ضمن تایید ناعادلانه بودن محرومیت تماشاگران اما حرفهای عابدینی را نوعی قانون شکنی عنوان کرد و گفت: این گونه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.

 در ادامه حسن زاده هم روی خط آمد و البته در مقابل حرفها و هوگ های چپ و راست عابدبنی چاره ای به جز به گوشه رینگ رفتن نیافت و با گذاشتن هنداوانه های شب یلدایی خواست عابدینی را آرام کند. اما در پایان این بخش عابدینی همچنان بر گفته ی خود مبنی باز گذاشتن درهای ورزشگاه تاکید کرد و با گفتن نخواهد گذاشت دیگر حق مردم رشت خورده شود در غالب یک قهرمان از صحنه کنار رفت!

عابدینی در گوشه رینگ گیر کرد! 

اما این پایان داستان نبود. عادل به گمان اینکه عابدینی هنوز روی خط است از او درباره جذب سعید حلافی پرسید که گویا در آخرین دقایق و یا حتی پس از زمان نقل و انتقالات به داماش پیوست، اما عابدینی رفته بود و برای بازگشتش به اندازه یک آیتم باید انتظار می کشیدیم. 

این بار عابدینی انگار کمی جا خورده باشد کمی با نرمش حرف می زد و سعی می کرد با کلی گویی داستان را ختم به خیر کند. وقتی فردوسی پور گفت: که درودگر اعلام کرده که حلافی روز یکشنبه به رشت آمده و در زمان غیر مجاز قراردادش را ثبت کرده، تنها با گفتن جمله من فکر نمی کنم کارمندانم خلاف کرده باشند گویی کمی قافیه را باخته است. در ادامه صحبت به قضیه نیکبخت کشیده شد و بلافاصله مدیرعامل گهر هم به جمع اضافه شد و گفت: که همه ی زحمتها را آنها کشیدند ولی استفاده اش را داماشی ها کردند. عابدینی اینجا هم سیاستمدارانه گفت که من اگر می دانستم گهر هنوز دنبال نیکبخت است هرگز او را به داماش نمی آوردم. عابدینی اینجا هم اعلام کرد که با نیکبخت در زمان مقرر قرارداد بسته و تخلفی نکرده است.آیت الله زاده ناراحت تر از آن بود که با این حرفها آرام شود،اما گویی نمی خواست همه ی پرده ها هم پاره شود و گفت: که کاش آقای عابدینی کمی از اخلاق خوب و حسنه ای که دارید را به بازیکنانتان هم یاد بدهید. 

هتل کادوس یا پردیس مساله این نبود؟ 

تلفن بازی عادل با عابدینی اما هنوز تمام نشده بود. عادل بار دیگر از عابدینی پرسشی کرد که به نوعی می خواست او را به چالش بکشد.عادل پرسید که درست است که شما مهمانانتان را به بهانه خرابی هتل اصلی شهر به یک هتل دورتر از ورزشگاه می برید و خودتان به هتل بزرگ گیلان می روید که زمین فوتبال هم دارد؟ عابدینی که این بار اطلاعاتش کامل نبود در پاسخ گفت که خیر این طور نیست و تیمهای پرسپولیس و استقلال هم با ما در هتل بزرگ گیلان( کادوس ) بودند و هر تیمی که زودتر هتل را رزرو کند او به آنجا می رود. البته هیچکدام از هتل های رشت زمین فوتبال ندارد. 

*از آنجایی که عابدینی اهل رشت نیست نتوانست به درستی داستان را روشن کند.واقعیت این است که فاصله دو هتل کادوس و پردیس تنها به اندازه 800 متر است که از لحاظ رتبه بندی کادوس(هتل بزرگ گیلان) 4 ستاره و پردیس 3 ستاره محسوب می شوند و دلیل اینکه این روزها کسی به هتل بزرگ راه پیدا نمی کنند این است که بیش از دو سوم هتل بزرگ در حال بازسازی و تعمیر است که اتاقهای باقی مانده هم اغلب تحت رزروهای طولانی اشغال هستند و تیم مهمان هم چون معمولا در آخرین لحظات تصمیم به رزرو می گیرد دستش از آن چند اتاق خالی باقی مانده کوتاه می شود.

 پلان آخر – در دادگاه اسنادتان را رو کنید! 

در این بین درودگر هم آمد و از داشتن بلیط روز یکشنبه اهواز-تهران حلافی سخن گفتد و شهادت این بازیکن که روز بعد از مهلت قانونی قراردادش ثبت شده هم می تواند ادعایش را ثابت کند( البته درودگر فراموش کرد که الان این بازیکن عضو داماش است و هرگز برعلیه تیم خود شهادت نخواهد داد!) در این لحظه عابدینی برای بار آخر بر روی خط آمد تا به بهانه دادن توضیحات تکمیلی درباره اینکه هتل کادوس در حال تعمیر است و همه ی تیمها مجبورند به هتل دیگری به نام پردیس بروند حرفهای چند دقیقه پیش خود را تصیح نمود و البته این بار با اعتماد به نفس بیشتری در پاسخ درودگر گفت: که ایشان هر سندی دارند رو کنند ما هیچ تخلفی نکردیم و اگر ایشان ادعا می کنند بلیط دارند حتما رو کنند و ما هم استقبال می کنیم!

این داستان به همان صورتی که دیدیم نیمه تمام به پایان رسید، اما سوالی که در گلوی بسیاری از فوتبال دوستان گیر کرد و کاش عادل از درودگر می پرسید این بود: استاد حالا که خرما بر نخیل است و دست شما کوتاه شده، دارید دست به افشاگری می زنید؟ اگر حلافی با پرواز روز یکشنبه به رشت آمده شما هم می خواستید در همین تاریخ با او قرارداد ببندید مگر غیر از این است؟ کاش در فوتبال ما صداقت را با ارز شناور محاسبه نمی کردند!