بعد از ریاست 400 مجمع حال باید منتظر اولین مجمعی باشیم که دوباره کفاشیان برگزارش می کند و البته صندلی آرزوهایش را به کسی دهد که هیچ وقت فکرش را هم نمی کرد
عادتش بود،همیشه می گفت: "تا چیزی را خودم نبینم باور نمی کنم".
علی کفاشیان از ابتدای مدیریتش در معاونت تخصیص ارز بانک مرکزی تا ریاست فدراسیون فوتبال فراز و نشیب های زیادی دیده است. او خودش را مرد مجمع های سخت می دانست و روسای 40 فدراسیون ورزشی در دوران حضورش بر مسند معاونت سازمان تربیت بدنی خوب می دانستند وقتی کفاشیان در راس مجمع انتخاباتشان باشد نام همان کسی از گلدان بیرون می آید که معاون و سازمان بخواهند. اما این بار بازی رئیس اشتباه از کار در آمد . شاید این بار او مهرهایش را اشتباهی چیده بود .
درباره رئیس این نکته وجود دارد که همه کسانی که در مدت این 9 سال کنارش بودند به ندرت ترکش کرده اند چرا که خوب میدانستند او زیر بار حرف دیگران نمی رود و اگر خطایی کنند مهندس ندید می گیرد .شاید مثل خیلی هایی که امروز در فدراسیون فوتبال هستند و خطاهای بزرگشان با نیشخندی به فراموشی سپرده شده. اینها مقدمه ایی بود تا این که خلقیات رئیس دستتان بیاید اما اصل ماجرا:
بعد از المپیک 2004 آتن بود که سرو کله جوانی در ساختمان کوچه 12 گاندی پیدا شده بود. ته ریش داشت و همیشه کتهای تیره رنگ به تن می کرد. معرف او به دبیرکل کمیته ملی المپیک امیرضا خادم بود که در آن دوران رابطه خوبی با اهالی ورزش و از جمله مدیران آن داشت و به سبب همین آشنایی بود که این جوان خوزستانی حکم مشاور عالی کمیته ملی المپیک را گرفت.
آن روزها او با پژوی 206 نوک مدادی که خوردگی هم داشت ونشان از تازه کاری راننده اش میداد به سراغ رئیس می آمد و چند ساعتی را میهمان اتاق دبیر کل بود اما کم کم و بعد از انتخابات پر حرف حدیث فدراسیون فوتبال در سال 86 این دیدارها بیشتر و بیشتر شد تا جایی که آن جوان نقش راننده اختصاصی علی کفاشیان را بازی می کرد و تقریبا روزی نبود که این کنار هم نباشند.
سال 87 و تقریبا یک سال بعد از انتخابات فدراسیون اتومبیلی که همراه همیشگی رئیس بود تغییر شکل داد و به زانتیای سفید رنگی بدل شد که همیشه در مقابل درب اصلی فدراسیون پارک بود. این یعنی مشاور عالی در طبقات است. اوحالا دیگر اتاق خودش را داشت . در همان روزها بود که کفاشیان تصمیم گرفت اتاق فکر اقتصادی فدراسیون را تشکیل دهد و جمعی از دوستانش که سالها کنارش بودند را به این شرکت دعوت کرد. شرکتی که قرار بود کمکهای مالی و قراردادهای تبلیغاتی فوتبال را سر و سامان دهد و به قول رئیس این شرکت آنها را هدفمند کند.
در آن روزها مشاور عالی در آن روزها پل ارتباطی وزارت خانه های مختلفی بود گاها مشاور آنها هم بود. او پله های ترقی را با سرعت طی می کرد . جوانی که هرگز به تیم ملی کشتی فرنگی نرسید حالا کنده های مالی را می کشید و پیش می رفت.
بعد از اسفند 90 حاضرین در کمپ تیمهای ملی مرد بنز سواری دیدند که کت و شلوار مارک دار مثل سایه رئیس را همراهی می کرد ، مردی شیک پوش تر از رئیس که ممکن بود در همین روزها رئیس را هم لباس خودش کند! درباره این روزها اما داستان هایی هست. همان ها که سمج ترین کفاشیان تاریخ را _ بعد از رونمایی اتهامات - مجبور به تمکین می کند.
امروز دیگر نه مشاور عالی مانده و نه رفاقتی ،چرا که خیلی چیزها از سال 84 تا به امروز روی کاغذ رفته و پاک شدنی نیست .... بعد از ریاست 400 مجمع حال باید منتظر اولین مجمعی باشیم که دوباره کفاشیان برگزارش می کند و البته صندلی آرزوهایش را به کسی دهد که هیچ وقت فکرش را هم نمی کرد.
بله ، این بار اسم مرد مورد علاقه حاج علی از قوطی بیرون نخواهد آمد.